گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و
ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان
زخم دار است ٬ با ریشه چه می کنید؟ گیرم که بر سَرِ ِ این بام ٬ بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟
گیرم که می زنید ٬ گیرم که می برید
گیرم که می کشید
با رویش نا گزیر جوانه چه می کنید؟
*******
تمام بغض قناری ها ٬ صداتو ترسونده
اجاق ِ کینه ی پاییزی ٬ گل هاتو سوزونده تو اون ستاره ی خاموشی ٬ که خواب تو رو برده
پیام سرخ شقایق ها تو قلب تو مرده
چشمهات مثه شب بارونی
دلت پر از غم پنهونی مثه پرنده ی زندونی
بخون به ناله ی دل مثال تیغ گل زردم
یک شعر خسته ی پر دردم
ببین که قایق امیدم
نشسته بی تو به گِل
غم غریب کدوم غروبی که عطر پاییز گرفته بوی تنت
نگاهت به سوی کدوم ستاره است که قلب پاره است ٬ به زیر پیرهنت
من و تو چلّه نشین این ٬ شب پر اندوهیم من و تو سایه ی غمگین ٬ غروب رو بروییم
چرا به سفره ی ما دیگر
نشانی از نان نیست
به خاک غمزده ی شهرم نمی ز باران نیست..
برچسبها: تمام بغض قناریها